با صدای الارم مزخرف گوشیم بلند شدم اخه این این چ صدایه یجوریه انگار همه چی گل و بلبل منم تو شرکت بیمه کار میکنم(مثال مزخرفی بود😐😂)
بدون نگاه کردن به آینه اتاقم رفتم سر کمد لباسا واو که تنوع رنگی: (مشکی سفید طوسی) یه تیشرت مشکی و شلوار جین مشکی پوشیدم
اطلاعاتی که هانیگان در اورده بود رو توی یه هارد ریختم رفتم سمت ماشینم که چشمم به موتور سیکلتم که اون سمت گاراژ بود افتاد خب فک کنم نظرم عوض شد چون رفتم سمت موتور سیکلتم 😆 و سوار شدم و البته به عنوان یه پلیس با شخصیت باید عین ادم برونم چون دو ماه پیش بخاطر سرعت زیادم با موتور کلی جریمه دادم و موتورم رو که خوابونده بودن با بد بختی پس گرفتم
وقتی رسیدم جلوی در سازمان چشم خورد به جیک که توی محوطه سازمان عین ادمای شکست خورده راه میرفت که چشمش خورد به من و اومد نزدیک از موتور پیداه شدم و از یکی از سرباز ها خواستم تا ببرتش پارکینگ
جیک:تو که حق موتور سواری نداشتی ؟
_دوماه گذشته
جیک:شش ماه بود منع موتور سواریت
_الان مشکلت اینه که عین بوقلمون تو محوطه راه میرفتی
جیک:نه منتظر شری ام
نیش خندی بهش زدم و زیر لب گفتم باز دعواتون شده با هم نیومدین
به نشانه تاکید سرشو تکون داد
و از کنار گذشتم وارد ساختمان شدم که یکی از سربازه منو صدا زد
....:قربان
_بله
....:دونفر از اعضای BSAAداخل اتاقتون هستن
با سر تایید کردم که متوجه شدم
و رفتم سمت اتاقم خب مثل همیشه نیازی به در زدن نیست😆
جیل:سلام لیون
_سلام
کریس:خب جیل تو برو دیگه گفتی میای لیون رو ببینی بیا دیدش دیگه حالا برو سازمان
جیل:با خودش چیکار دارم میخواستم باهاش حرف بزنم
پوکر نگاشون کردم چی میگن اینا اصلا جیل چی میخواد اینجا نیومده چرا کریس داره بیرون میکنه جواب تمام این سوال ها رو با حرفی که جیل زد گرفتم
جیل:منم باهاتون میام
_ها؟کجا میای؟
جیل :دنبال اون یارو دیگه وپیدا کردن اطلاعات و جلوی این اتفاقات رو گرفتن
چی میگه این رومو کردم طرف کریس
_چیزی که از قلم ننداختی...مطمئن باشم😑
جیل:اون نگفت خودم فهمیدم
_باش
کریس:ازدواج کنی میفهم
_پس فهمیدن این قضیه منطفیه(😂😂)
جیل: بیام
_امممم باشه فقط کسی دیگه ای نباید بفهمه
کریس:باشه؟😑
_اره
کریس زیر لب پوووفی کرد و ی سری عکس بهم نشون داد .....زیااد نااشنا نبودن خیلی سال از این عکسا میبینم ولی یچیزی منو از این عکسا میترسوند اینکه نکنه راکون سیتی دوباره تکرار شه اینکه نتونم مثل این شهر کوچیکی که تازگیا الوده شده بود جلوی پاک سازی شو با بمب های ارتش بگیرم
نفس عمیقی کشیدمو گفتم
_سه نفری باید همه چیو درست کنیم
که یهو یکی در رو بی هوا باز کرد و گفت
...._ششنفری
سه تایی به سمت صدا برگشتیم و با چهر های :جیک کلر و شری رو به رو شدیم
اینا رو کجای دلم بزارم
_نه سه نفری بیشتر خوش میگذره
کلر:اتفاقا میخوایم به تو یکی خوش نگذره برا همین ما ام میایم
رو به جیک و شری گفتم
_الان اشتی کردین؟
شری:جیک تو همه چیزو باید به همه بگی 😠
جیک: من من چیزی نگفتم خودش فهمید
_نه خودش گفت
جیک :لیون نمیشه خفه شی هاااا
_خب راستش نه...و اینکه رئیس یا قربان باید صدام کنی...حالا ام برید 🖐
کریس:لیون بهتر باشن
دیدم که جیلم موافقه
_باشه ولی جونتون پای نه مسئولیت مرگ کسی قبول میکنم نه کسی نجان میدم کلا خوشحال میشم وقتی مبتلا شدین همون موقعه یه تیر تو سرتون خلاص کنم
دیدم همه با چشم های گرد دارن منو نگاه میکنم که با لبخند ریزی گفتم
پست های پیشنهاد شده
خواهش ، انشاالله که حال و احوال تون هر روز بهتر بهتر بشه.
موفق باشید.
لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
کاپتان پرایس 1378 87
انشالله که دوباره روبهرا بشی .
لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Leon_sk 40
ممنون❤
ممنون عزیز🌷 ...بهترم ☺
لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Leon_sk 40
"شش نفری"
*لیون*
با صدای الارم مزخرف گوشیم بلند شدم اخه این این چ صدایه یجوریه انگار همه چی گل و بلبل منم تو شرکت بیمه کار میکنم(مثال مزخرفی بود😐😂)
بدون نگاه کردن به آینه اتاقم رفتم سر کمد لباسا واو که تنوع رنگی: (مشکی سفید طوسی) یه تیشرت مشکی و شلوار جین مشکی پوشیدم
اطلاعاتی که هانیگان در اورده بود رو توی یه هارد ریختم رفتم سمت ماشینم که چشمم به موتور سیکلتم که اون سمت گاراژ بود افتاد خب فک کنم نظرم عوض شد چون رفتم سمت موتور سیکلتم 😆 و سوار شدم و البته به عنوان یه پلیس با شخصیت باید عین ادم برونم چون دو ماه پیش بخاطر سرعت زیادم با موتور کلی جریمه دادم و موتورم رو که خوابونده بودن با بد بختی پس گرفتم
_____________________________________________________
وقتی رسیدم جلوی در سازمان چشم خورد به جیک که توی محوطه سازمان عین ادمای شکست خورده راه میرفت که چشمش خورد به من و اومد نزدیک از موتور پیداه شدم و از یکی از سرباز ها خواستم تا ببرتش پارکینگ
جیک:تو که حق موتور سواری نداشتی ؟
_دوماه گذشته
جیک:شش ماه بود منع موتور سواریت
_الان مشکلت اینه که عین بوقلمون تو محوطه راه میرفتی
جیک:نه منتظر شری ام
نیش خندی بهش زدم و زیر لب گفتم باز دعواتون شده با هم نیومدین
به نشانه تاکید سرشو تکون داد
و از کنار گذشتم وارد ساختمان شدم که یکی از سربازه منو صدا زد
....:قربان
_بله
....:دونفر از اعضای BSAAداخل اتاقتون هستن
با سر تایید کردم که متوجه شدم
و رفتم سمت اتاقم خب مثل همیشه نیازی به در زدن نیست😆
جیل:سلام لیون
_سلام
کریس:خب جیل تو برو دیگه گفتی میای لیون رو ببینی بیا دیدش دیگه حالا برو سازمان
جیل:با خودش چیکار دارم میخواستم باهاش حرف بزنم
پوکر نگاشون کردم چی میگن اینا اصلا جیل چی میخواد اینجا نیومده چرا کریس داره بیرون میکنه جواب تمام این سوال ها رو با حرفی که جیل زد گرفتم
جیل:منم باهاتون میام
_ها؟کجا میای؟
جیل :دنبال اون یارو دیگه وپیدا کردن اطلاعات و جلوی این اتفاقات رو گرفتن
چی میگه این رومو کردم طرف کریس
_چیزی که از قلم ننداختی...مطمئن باشم😑
جیل:اون نگفت خودم فهمیدم
_باش
کریس:ازدواج کنی میفهم
_پس فهمیدن این قضیه منطفیه(😂😂)
جیل: بیام
_امممم باشه فقط کسی دیگه ای نباید بفهمه
کریس:باشه؟😑
_اره
کریس زیر لب پوووفی کرد و ی سری عکس بهم نشون داد .....زیااد نااشنا نبودن خیلی سال از این عکسا میبینم ولی یچیزی منو از این عکسا میترسوند اینکه نکنه راکون سیتی دوباره تکرار شه اینکه نتونم مثل این شهر کوچیکی که تازگیا الوده شده بود جلوی پاک سازی شو با بمب های ارتش بگیرم
نفس عمیقی کشیدمو گفتم
_سه نفری باید همه چیو درست کنیم
که یهو یکی در رو بی هوا باز کرد و گفت
...._ششنفری
سه تایی به سمت صدا برگشتیم و با چهر های :جیک کلر و شری رو به رو شدیم
اینا رو کجای دلم بزارم
_نه سه نفری بیشتر خوش میگذره
کلر:اتفاقا میخوایم به تو یکی خوش نگذره برا همین ما ام میایم
رو به جیک و شری گفتم
_الان اشتی کردین؟
شری:جیک تو همه چیزو باید به همه بگی 😠
جیک: من من چیزی نگفتم خودش فهمید
_نه خودش گفت
جیک :لیون نمیشه خفه شی هاااا
_خب راستش نه...و اینکه رئیس یا قربان باید صدام کنی...حالا ام برید 🖐
کریس:لیون بهتر باشن
دیدم که جیلم موافقه
_باشه ولی جونتون پای نه مسئولیت مرگ کسی قبول میکنم نه کسی نجان میدم کلا خوشحال میشم وقتی مبتلا شدین همون موقعه یه تیر تو سرتون خلاص کنم
دیدم همه با چشم های گرد دارن منو نگاه میکنم که با لبخند ریزی گفتم
_شوخی کردم کلا فرشته نجات بودن از وظایف منه
لینک ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر